مفاهیم بنیادین موسیقی و صدا

مقدمـه

واژه‌ی موسیقی‌که از حدود قرن دوم هجری در امپراطوری اسلام به جای واژه‌ی غنا به کار گرفته شد در حقیقت معرب واژه‌ی یونانی موزیکه (Musika) است. این واژه خود از نام میوزها که موجودات اسطوره‌ای در افسانه‌ی‌خدایان یونان باستان بودند و به عنوان نیایشگران رقص‌ و آواز و دیگر هنرها شناخته می‌شدند، گرفته شده است. این واژه ابتدا به تمام هنرها ازجمله تراژدی و ادبیات اطلاق می شد اما رفته رفته به معنای امروزی خود، یعنی علم و هنر صداها اختصاص یافت.

در مورد موسیقی از زمان باستان تا به امروز نظریه پردازان تعاریف مختلفی ارائه داده‌اند که هرکدام به جنبه‌ی متفاوتی از این علم و هنر اشاره دارد، اما شاید بتوان وجه مشترک تمام این تعاریف را در این جمله خلاصه‌ کرد.

«موسیقی علم و هنر ترکیب صداها به شیوه‌ای مطلوب است.»

در هر تعریف یا توصیفی از موسیقی که ارائه شود. نمی‌توان واژه‌ی صدا را حذف کرد در نتیجه می‌توان گفت بدیهی ترین و اصلی ترین ویژگی موسیقی صداست و به همین خاطر ما فصل اول این کتاب را به تعریف صدا و بررسی ویژگی‌های اساسی آن اختصاص داده‌ایم و با توجه به این که عمده‌ی مخاطبان این کتاب چندان به ریاضیات و فیزیک تسلط ندارند، فقط به‌ مباحثی پرداخته‌ایم که برای درک مباحث فصول بعدی لازم هستند و در توضیح این مباحث نیز تا حد امکان از آوردن معادلات پیچیده‌ی ریاضی پرهیز کرده‌ایم تا خواننده بتواند بدون دردسر مباحث را دنبال کرده و درک کند.

تعریف صدا

در علم فیزیک، صدا را به این صورت تعریف می‌کنند:«موجی مکانیکی که بین ۲۰ تا ۲۰،۰۰۰ هرتز بسامد دارد». اما در این تعریف واژه‌هایی هست که خود نیاز به تعریف دقیق دارند که نخستین آنها واژه‌ی موج است.

موج

اگر بخواهیم معنای موج را به صورت عام بیان کنیم می‌توانیم بگوییم موج یک آشفتگی انتشار یابنده است. که یعنی یک عامل خارجی یک محیط متعادل را به هم ریخته و این به هم‌ریختگی در بستر آن محیط جا به ‌‌جا شده است. اما اگر بخواهیم تعریف فیزیکی موج را بیان کنیم باید بگوییم انتقال انرژی از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر بدون جابه‌جا شدن عناصر انتقال دهنده. برای درک بهتر این تعریف می‌توان پدیده‌ی موج مکزیکی که در ورزشگاه‌ها توسط تماشاچی‌ها اجرا می‌شود را تصور کرد. در این پدیده افراد به ترتیب صرفاً از جای خود بلند شده و دوباره می‌نشیند اما تصویری که از دور دیده می‌شود یک حرکت افقی از یک سمت ورزشگاه به سمت دیگر است. به بیان دیگر هیچ کدام از افراد از جای خود جا‌به‌جا نشده اند اما تاثیر رفتار آنها به صورت افقی جا‌به‌‌جا شده است.

نوسان و دامنه‌ی نوسان

اگر عامل انتشار را از تعریف موج حذف کنیم تنها یک حرکت رفت و برگشتی باقی می‌ماند که عموما تکرار شونده نیز هست. این حرکت رفت و برگشتی را نوسان می‌گوییم که از یک نقطه‌ی متعادل آغاز می‌شود، به حد اکثر انحراف از آن نقطه در یک سو می‌رسد، دوباره به همان نقطه‌ باز می‌گرد، به حداکثر انحراف از آن نقطه‌ در سوی دیگر می‌رسد، دوباره به نقطه‌ی تعادل باز می گردد و این حرکت را تا زمانی که انرژی داشته باشد تکرار می‌کند. به میزان انحراف از نقطه‌ی تعادل دامنه نوسان می‌گویند که در امواج صدا با شدت و بلندی صدا مرتبط است.

موج مکانیکی و الکترو مغناطیسی

امواج را بر اساس بستری که در آن منتشر می‌شوند به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌کنند. مهم‌ترین این دسته‌ها عبارتند از امواج مکانیکی که در بستر ماده(جامد، مایع، گاز) منتشر می‌شوند و امواج الکترو مغناطیسی که در بستر میدان‌های الکترومغناطیسی منتشر می‌شود. همچنین‌ می‌توان از امواج الکتریکی نیز صحبت به میان آورد که در بستر الکترون‌های آزاد موجود در یک جسم رسانا منتشر می‌شوند که البته در علم فیزیک محض میان این نوع امواج و امواج الکترومغناطیسی تفاوتی قائل نمی‌شوند و علت این عدم تمایز خود بحثی مفصل می‌طلبد که چندان به موضوع ما مرتبط نیست.

بدیهی است که در خلا‌ء که هیچ گونه بستر مادی وجود ندارد، موج مکانیکی و درنتیجه صدا نمی‌تواند منتشر شود. اما موج الکترو مقناطیسی این محدودیت را ندارد و در هر محیطی منتشر می‌شود. به همین خاطر عموما برای انتقال صدا به مسافت‌های دور و حتی خارج از جو‌ زمین امواج مکانیکی را به امواج الکترومغناطیسی ترجمه می‌کنند. استفاده از امواج رادیویی و ماهواره‌ای یکی از مصداق‌های همین موضوع است.

بسامد و دوره‌ی تناوب

واژه‌ی دیگری که در تعریف صدا به آن اشاره شد و خود نیاز به تعریف دارد بسامد یا (Frequency) است. این فراسنج در فیزیک عمومی به تعداد تکرار یک پدیده در واحد زمان گفته می‌شود ولی در حوزه‌ی فیزک صدا به تعداد نوسان در یک ثانیه اطلاق می‌شود و واحد اندازه‌گیری آن به افتخار فیزیک‌دان آلمانی هاینریش رودولف هرتز، هرتز  HZنام گذاری شده است. بسامد در امواج صدا با زیر و بمی مرتبط است به طوری که هرچه بسامد بیشتر باشد صدا زیرتر و هرچه کمتر باشد صدا بم‌تر است با این حال این رابطه یک رابطه‌ی مستقیم و خطی نیست چرا که زیر و بمی یا نواک(pitch) یک مفهوم روانی است که تنها در ذهن وجود دارد و رابطه‌ی دنیای ذهن با دنیای فیزیکی تابع عوامل متنوع فیزیولوزیکی و نورنی است که عموما منجر به روابط نه چندان ساده می‌شود. در ادامه درباره‌ی رابطه‌ی بسامد و نواک بیشتر صحبت خواهیم کرد.

فراسنج دیگری نیز مرتبط با بسامد وجود دارد که مفهوم آن کاملا برعکس مفهوم بسامد بوده و آن دوره‌ی تناوب است. دوره‌ی تناوب به مدت زمانی گفته می‌شود که یک نوسان کامل انجام می‌شود و واحد اندازه‌گیری آن ثانیه است. بسامد و دوره‌ی تناوب را می‌توان به مثابه دو روی یک سکه دید چرا که به راحتی با دانستن یکی از آن‌ها می‌توان دیگری را محاسبه کرد. به طور مثال دوره‌ی تناوب موجی که ۴۴۰ هرتز بسامد دارد،  ثانیه است. یا موجی که دوره‌ی تناوب آن ۲ ثانیه است، بسامدش   هرتز خواهد بود.

تعریف مفصل صدا

حال با استفاده از تعاریف فوق می‌توان تعریف صدا را به این صورت ساده سازی کرد. «صدا یک آشفتگی منتشر شونده است که در یک فضای مادی مانند هوا منتشر می‌شود و عامل این آشفتگی حداقل ۲۰ بار درثانیه و حداکثر ۲۰،۰۰۰ بار در ثانیه تکرار می‌شود.»

این اعداد ۲۰ و ۲۰،۰۰۰ در واقع محدوده‌ی حساسیت گوش انسان به بسامد است. این محدوده در جانوران مختلف متفاوت است به طوری که بعضی چهارپایان بسامد‌های پایین‌تر از ۲۰ هرتز را نیز به شکل صدا درک می‌کنند و به همین دلیل پیش از وقوع زلزله، لرزش‌های زمین را به صورت صدایی مهیب احساس می‌کنند و وحشت‌زده می‌شوند.

شیوش صدا

 صدا‌هایی که در اطرافمان می‌شنویم به ندرت یک موج ساده با تنها یک بسامد هستند. در عوض، عموما از ترکیب تعدادی موج با بسامد‌ها و دامنه‌های مختلف به وجود آمده‌اند که به همین دلیل به آنها امواج مرکب می‌گوییم. نحوه‌ی ترکیب این امواج کیفیت‌های مختلفی از صدا را به وجود می‌آورد که به آن‌ شیوش صدا می‌گوییم.

امواج صوتی را از نظر شیوش می‌توان به دو دسته‌ی ‌کلی نوفه‌ها و نغمه‌ها تقسیم کرد.

    ۱.‌ نوفه(Noise): موجی مرکب است که از ترکیب تعداد بی‌‌شماری موج ساده با بسامد‌ها و دامنه‌های‌ مختلف، بدون نظم مشخص ساخته شده و به همین دلیل زیر و بمی واضح و مشخصی ندارد. مانند صدای ترافیک، شکستن شیشه، آبشار و …

    ۲.‌نغمه(Tone): موجی مرکب است که از تعداد انگشت شماری موج ساده ساخته شده است‌ که بسامد‌ آن‌ها با یکدیگر نسبت عدد صحیح دارند یعنی بسامدشان به ترتیب                 n, 2n, 3n, 4n, 5n, … است. و این نظم باعث می‌شود که یک بسامد خاص از برآیند همه‌ی آن‌ها به وجود بیاید و‌ واضح‌تر از همه‌ به گوش برسد. صدایی که از ساز‌هایی مثل پیانو، ویلن، سنتور و… می‌شنویم از این دسته هستند. اما تفاوت در کیفیت صدای هرکدام از این سازها به تفاوت در دامنه‌ی امواج ترکیب شده مربوط می‌شود که شیوش‌های مختلف یا به اصطلاح رنگ‌های صوتی مختلف را پدید می‌آورد.

لازم به ذکر است که در موسیقی هر دو دسته‌ی این صداها کاربرد دارند به طور مثال صدای بعضی از ساز‌های کوبه ای مثل تبل و سنج جزء دسته‌ی اول و صدای برخی دیگر از سازها مثل پیانو  و ویلن جزء گروه دوم است. همچنین امروزه استفاده از انواع نوفه‌ها در موسیقی‌های مدرن و پست مدرن بسیار مرسوم است. با این حال در ادامه‌ی مباحث تئوری موسیقی، ما بیشتر روی نغمه‌ها تمرکز خواهیم داشت.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *