
سامان دهی نغمات
چشم انداز
برای ساخت هر اثر هنری چه در هنرهای تجسمی، چه در معماری و چه در موسیقی، مصالحی اولیه لازم است تا هنرمند با استفاده از آنها دست به خلق اثر بزند. تعداد این مصالح نمیتوانند بینهایت باشد چرا که ذهن انسان چه در مقام خلق و چه در مقام درک، تعداد محدودی عنصر را میتواند پردازش کند و اگر این عناصر بیشتر از توان پردازشی ذهن باشد، مغز آنها را به عنوان اطلاعات بیربط و پراکنده نادیده میگیرد. در این فصل داستان گزینش و ساماندهی نغمات(مصالح اولیهی آهنگسازی) در موسیقی غرب را بررسی خواهیم کرد و طی آن میآموزیم که نواک نغمات چگونه در ذهن انسان درک میشود و چگونه اندیشههای مختلف برای ساماندهی نغمات و نامگذاری آنها در طول تاریخ تکامل یافته به آنچه امروز در دست ماست تبدیل شده است.
هنگام یا اکتاو
گفتیم که گوش انسان محدودهای از بسامدها که بین ۲۰ تا ۲۰،۰۰۰ هرتز هستند را درک میکند و در این محدوده وسیع، بیش از ۵ هزار نغمه با زیر و بمی متفاوت را میتواند از یکدیگر تفکیک کند که عدد قابل توجهی است. با این حال در موسیقی ما با تعداد بسیار کمتری نغمه سر و کار داریم که قائدتاً باید بر اساس یک الگوریتم انتخاب شده باشند.
اگر از یک نغمه شروع کنیم و به تدریج بسامد را بالا ببریم صدا رفتهرفته زیرتر میشود تا جایی که به نغمهای با بسامد دو برابر نغمهی نخست برسیم. این نغمه صدایی بسیار شبیه به نغمهی نخست دارد با این حال گویی یک پله از آن زیرتر است. علت این موضوع به ساختار مغز انسان و سیستم درک و تحلیل صدا در مغز مربوط میشود وگرنه هیچ ارتباط فیزیکی خاصی میان این دو نغمه وجود ندارد. در رسالات دانشمندان ایرانی همچون فارابی این پله، هنگام(صورت تغییر یافتهی همگام) نامیده شده است. که به همسانی دو نغمهی ابتدا و انتهای آن اشاره دارد. اما یونانیها به آن اکتاو میگفتند که امروزه بسیار مرسومتر است و در مباحث بعدی به معنی آن خواهیم پرداخت اما به طور کلی در این کتاب ما کلمهی هنگام را ترجیح میدهیم.
تقسیم محدودهی شنوایی به هنگام
اگر بخواهیم کل محدودهی شنوایی انسان را به واحد هنگام تقسیم کنیم باید از بمترین نغمهی ممکن شروع کرده و بسامد آن یعنی ۲۰ هرتز را در ۲ ضرب کنیم تا نغمهای یک هنگام زیرتر به دست بیاید و باز نتیجه را در ۲ ضرب کنیم تا به هنگام بعدی برسیم و این عمل را تا جایی ادامه دهیم که نتیجه از محدوده شنوایی یعنی ۲۰،۰۰۰ هرتز خارج شود. با انجام این محاسبات متوجه میشویم که طی ۱۰ مرحله از حد انتهایی محدوده شنوایی عبور میکنیم در نتیجه میتوان گفت کل محدودهی شنوایی انسان قابل تقسیم به حدود ۱۰ هنگام است. در معادلهی زیر نیز عدد ۲۰ در ۲ به توان ۱۰ ضرب شده که معادل ۱۰ بار ضرب کردن آن در ۲ است و میبینیم که نتیجه بزرگتر از ۲۰،۰۰۰ شده است.

رابطهی نواک و بسامد
در فصل قبل اشاره کردیم که رابطهی میان بسامد و نواک خطی نیست اکنون میتوان این مساله را عمیق تر درک کرد چرا که دیدیم با هر بار دو برابر شدن بسامد، نواک صدا فقط یک واحد(هنگام) بالاتر میرود و این یعنی نواک با لگاریتم بسامد رابطه مستقیم دارد. این رابطه را میتوان در یک معادله به صورت زیر نشان داد که در آن N معادل یک واحد نواک است وF معادل بسامد یا فرکانس.

نغماتِ درون یک هنگام
از آنجایی که هر نغمه خود میتواند هنگام خود را داشته باشد پس هر نغمهای که در هنگام نخست انتخاب کنیم در هنگامهای دیگر نیز تکرار خواهد شد در نتیجه کافیست نغماتی را در درون یک هنگام انتخاب کنیم و همان نغمات را در هنگامهای دیگر نیز تکرار کنیم.
جوامع و فرهنگهای مختلف در طول تاریخ الگوریتمهای مختلفی را برای انتخاب نغمات به کار گرفتهاند و به همین دلیل تعداد و فاصلهی میان نغمات در فرهنگهای موسیقایی مختلف متفاوت است. به طور مثال موسیقی امروز ایران در یک هنگام ۱۸ نغمه با فواصل نابرابر دارد در حالی که موسیقی امروز اروپا ۱۲ نغمه دارد که با فواصل برابر در کنار هم قرار گرفتهاند. به چیدمانهای مختلف نغمهها در هنگام، سامانهی موسیقی میگوییم.
سامانهی طبیعی
یکی از سامانههای مورد استفاده در یونان باستان که به اریستوکسنوس(شاگرد ارسطو) نسبت داده میشود و به نام سامانهی طبیعی نیز شناخته میشود، در هنگام هفت نغمه دارد که با فواصلی بزرگ و کوچک که پرده و نیم پرده نامیده میشود، کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و پس از نغمهی هفتم دوباره همان نغمهی اول را داریم که یک هنگام یا به اصلاح یونانیان یک اکتاو (هشته) از نغمهی نخست زیرتر است. در تصویر زیر ساختار فواصل این سامانه، روی یک نمودار دوار مشخص شده است

همانطور که در تصویر مشاهده میشود فاصلههای نیم پردهای تنها میان درجات ۳-۴ و ۷-۱ قرار گرفتهاند و باقی درجات با درجهی مجاور خود فاصلهی یک پردهای دارند. یک نکتهی بسیار مهمی که در مورد این سامانه باید گفته شود این است که بر خلاف تصور، فواصل نیم پردهای این سامانه دقیقا نصف فواصل یک پردهای آن نیستند و کمی از نصف کوچک ترند و همچنین فواصل یک پردهای نیز همه با هم برابر نبوده و میتوان آنها را به دو نوع پردهی بزرگ و پردهی کوچک تقسیم بندی کرد که البته این جزئیات ما را از موضوع اصلی بسیار دور میکند و پرداختن به آنها در این مبحث فعلی لازم نیست در نتیجه در ادامه، ما تمام فواصل این سامانه را به بدون توجه به اندازهی دقیقشان پرده و نیم پرده مینامیم. نکتهی دیگر که لازم است گفته شود این است که در تئوری موسیقی یونان نغمهی ششم این سامانه را نخستین نغمه در نظر میگرفتند که در این نگاه قائدتاً ترتیب پردهها و نیم پردهها متفاوت خواهد شد.
نامگذاری نغمات:
این سامانه کمابیش با تفاوت هایی مختصر در قرون وسطی(قرن ۵ تا پایان قرن ۱۵میلادی) مبنای موسیقی غرب باقی ماند. یکی از پیشرفهای مهمی که در این زمان اتفاق افتاد نام گذاری نغمات این سامانه بر اساس سیستم هجایی بود. این سیستم که توسط کشیش-موسیقیدانی به نام گوئیدو دآرتسو(۱۰۵۰-۹۹۰م) ابداع شد هجاهایی را برای نام گذاری نغمات ارائه میداد که درواقع هجاهای آغازین شش کلمهی اول متن یک سرود مذهبی بودند (نام نغمهی هفتم دیرتر به این مجموعه اضافه شد). این هجاها به ترتیب عبارت بودند از: Ut , Re , Mi , Fa , Sol , La . در تصویر مقابل متن کامل این سرود را مشاهده میکنید که هجا های اول آن درشت شده است

همانطور که اشاره شد بعدتر هجای دیگری( TiیاSi ) برای نامگذاری نغمهی هفتم به این مجموعه اضافه شد و همچنین هجایDo برای سهولت در تلفظ جایگزین Ut شد. شیوهی دیگری نیز برای نامگذاری نغمات در بعضی کشورهای شمال اروپا رایج است که به جای این هجاها از حروف الفبای لاتین استفاده میکند اما در این شیوه به پیروی از تئوری موسیقی یونان باستان نغمهی ششم به عنوان نقطهی شروع در نظر گرفته شده در نتیجه اولین نغمه آن، که با حرف a نام گذاری میشود معادل La (نت ششم) است.در تصویر زیر نغمات با هر دو شیوهی نامگذاری، روی دایره و همچنین کلید های پیانو مشخص شدهاند.


سامانهی معتدل متساوی و علائم تغییر دهنده
در اواخر دوران قرون وسطی به علت اهمیت یافتن سازها بهخصوص ارگ کلیسا در موسیقی و تمایل آهنگسازان به ساخت آثار پیچیدهتر، رفته رفته نغمههای بیشتری به این سامانه اضافه شد که میان فواصل یک پردهای این سامانه واقع شدند. این توسعه در نهایت در قرن ۱۷ به یک سامانهی دوازده نغمهای منجر شد که یک هنگام را به ۱۲ فاصلهی نیم پردهای تقسیم میکرد. این سامانه امروزه زیر بنای تئوری موسیقی غرب محسوب میشود و به آن سامانهی معتدل متساوی میگویند. در این سامانه برای نام گذاری نغمات جدید، به جای افزودن نامهای تازه از پسوندها و علامتهایی در کنار همان نامهای قبلی استفاده شد که به نیم/یک پرده زیرتر یا نیم/یک پرده بمتر از نت نام برده اشاره میکنند و یک علامت نیز برای بازگشت به حالت اولیهی نغمه در نظر گرفته شده است. به این علامتها علائم تغییر دهنده میگوییم. در جدول صفحهی بعد شکل، نام و کارکرد این علائم را مشاهده میکنید.

نتهای مترادف یا آنارمونیک
اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که در این سیستم هر نغمه میتواند حداقل دو نام متفاوت داشته باشد. مثلا به نغمهای که میان Do و Re قرار گرفته میتوان دو نام Do# یا Reb را اطلاق کرد. یا نغمهای که بین Re و Mi قرار گرفته را به سه نام مختلف Re# ، Mib و Fabb میتوان نامگذاری کرد. به نغماتی که در ظاهر دو نام مختلف دارند اما در واقع هر دو به یک صدا اشاره میکنند مترادف یا آنهارمونیک گفته میشود. در تصویر زیر این سامانهی ۱۲ نغمهای را میبینیم که هر نغمهی آن با دو نام مختلف روی نمودار دوار و همچنین تصویرکلید های پیانو مشخص شده است.
